
* خواب دیدم
سوگوار خویش زیر باران گریه می کردم
و چشم یاس بر آسمان دوخته بودم
* خواب دیدم
دوباره ترا
که تنگ در آغوشت گرفته بودم
بند بند جانم از هم میخواست بگسلد
* آسمان را گفتم
"از سر حرمت که نه
که حرمتی نیست مرا
از سر آنکه بر کسی آزار نرسانیده ام
که اگر رسیده است همچو تو زار خواهم گریست
ببار "
و آسمان بی دریغ گشاده دستی کرد
بارید
I suggest you put your weblog's address in those sites which introduce good ones. Your articles really worth reading. I just know this one:
ReplyDeletehttp://balatarin.com/