چقدر کيف دارد وقتي در حمام زير دوش آب گرم نشسته اي! هميشه خودم را با اسلحه اي روي شقيقه ام در مقابل آينه فرض مي کنم. بعضي وقت ها نيز با مچهاي خونين در اتاق خواب! اما الان در حمام بنظرم مي رسد که بهترين مکان براي خلاصي از زندگي همين جاست. نمي دانم چرا، اما وقتي صحنه ي بعد از مرگم را با سري سوراخ و مغزي متلاشي تجسم ميکنم تپش قلب مي گيرم. اگرچه ميدانم لحظات بعد از کشيدن ماشه را هرگز نخواهم ديد، اما با وجود اين با کنجکاوي مرموزي تصويرهاي بعدي را در ذهنم کاوش ميکنم. اما حمام چيز ديگري است. آب گرم و آرامشي که از باز شدن رگ ها و جريان بهتر خون در بدن حاصل ميشود همراه با بخار آب داخل حمام، آنرا بهتر از هر جاي ديگري براي آغاز خوابی ابدي مي سازد.
هنوز در حمام هستم. هوس ميکنم چشم هايم را ببندم. صورتم را بالا ميگيرم و آب و نور زرد داخل حمام سعي ميکنند از پلک هايم عبور کنند. پاهايم را دراز ميکنم تا در وضعيت بهتري قرار بگيرم. همانطور که چشم هايم را بسته ام به صداي قطرات آب گوش ميدهم. فکرش را بکن اين قطرات آب چقدر شبيه انسانها هستند. باصدا از بلندي بيرون ميزنند، بي صدا سقوط مي کنند و با صدا به هزيز زمين مي خورند. کافي است بار بعدي که به حمام مي روي چشم هايت را ببندي و به لعنتي که هر قطره به آفرينش مي فرستد گوش دهي. بيخود نيست هدايت اينجا را براي مرگ انتخاب کرده است. چه آرامشي! چه لذتي! چه کيفي دارد اين حمام.
واي که چقدر بيخود خودم را درگير زندگي مي کنم. نمي دانم چه مرگم است.
سلام
ReplyDeleteالان بالاخره تو زنده ای یا اینکه خودت رو کشتی؟ تکلیف خرما و حلوای ما رو مشخص کن.
ضمناً خوشحالم که به اشتباهت پی بردی و خودت رو اصلاح کردی. من هم از اینکه تونستم به تو کمک کنم تا از ظلمت و جهل به نور و روشنایی برسی خوشحالم.
ایضاً ضمناً هیشکی مثل من نمیشه. بیخود زور نزن.
تا بعد
بابای
سلام دوست خوب من،
ReplyDeleteاول از همه باید بهت تبریک بگم حقیقتا وقتی نظرت را خوندم خیلی لذت بردم از اطلاعات و درکی که داری،
دیدگاهت با دیدگاه من یکی هست،با خوندن دیدگاه شخصی من به این موضوع پی می بری،
خدا را شکر
باشد که با مقایسه دیدگاه ها به نتیجه ای مطلوب برسید.
موفق باشی
استر
سلام
ReplyDeleteآره من كه نفهميدم اين بابا كجايي هستش
هركي فهميد به منم بگه