حق با توست
بی شک
دست آخر
پس از رنج های بسیار
خاطره خاطره
عذاب مسیر را که مرور می کنی
یخ کوهی شناور را مانندی
میان غلغله ی خودخواهی ها
ولوله گرم آرزوهای بی انتها
سرگردان
قطره قطره
آب شدنت را
مزه مزه می کنی
و شیرینی نیستی
از خاطرت می برد
موج موج
تلخی این اقیانوس پوچی را
یخ کوه کوچک
جدایی ات مبارک
از یخ طاق های بایر
از یخچال های بیهودگی